.
. 
اسمت چه بود ؟
می خواهم بن بست های زندگیم را به نامت کنم . . .
.
. 
وقتی اومدی نفهمیدم کی اومده ، وقتی به‌ من گفتی نفهم فهمیدم که چرا باید بری . . .
.
. 
فراموش کردنت برایم مثل آب خوردن بود !
از همان آب هایی که می پرد توی گلو و سالها سرفه می کنیم . . .
.
. 
آدما به بدی وقتایی که ازشون ناراحتیم نیستن
به خوبی لحظه هایی که باهاشون خوش میگذرونیم هم نیستن . . .
.
. 
وقتی تــو حرفهایم را نمیخوانی . . . چــه تفوتی دارد ؛
کـه حـــرف دلم را بـنـویـسـم یـا از بغل دستی ام کپی کنم !

همونایی که خنده هاشون گوشه فلک رو کر می کنه . . .
همونایی هستن که صدای گریه های آرومشونو حتی بالشتشون نمی شنوه !
.
. 
بعضـی از آدم ها شبیه سوراخ های اول کمربنـدن
همیشه هستن اما هیچ وقت به کارت نمیان !
.
. 
از زرنگی مغز براتون بگم که حماقتهاش رو میندازه گردن قلب !
.
.
نمیدانم عشق من تاریخ مصرف داشت …
یا …
لیاقت تو … ؟؟؟
.
.
اگر به کسی بیش از حد بها بدی ، حتما بعدها بدهکارش میشی … !
.
.
همیشه اقرار می کرد که دوستم دارد ، اما غافل بودم از اینکه می گوید اغراق می کنم که دوستت دارم !
.
.
تقصیر خودمونه …
بعضی ها عددی نبودند و ما آنها را به توان رساندیم !
.
.
“حوا” که باشی بعضی ها “هوا ” برشان می دارد که “آدمند ” !!!
.
.
دل را بدنام نکنیم …
آنچه بعضی ها در سینه دارند ، کاروان سراست نه دل … !
 .
.
سال ها رفته ز دست
جای پایی کف درگاه من است
که نگاهش به نگاهم پیوست
سال ها میگذرد زان شب و مست
ناشناسی کف این خانه نشست
نمکم خورد و نمکدان بشکست
.
.
کم باش و اصلا هم نگران گم شدنت نباش …
اونی که اگه کم باشی گمت کنه ، همونیه که اگه زیاد باشی حیفت میکنه !
.
.
من مورچه ای را مسخره می کردم که سال ها عاشق یک تفاله چایی بود …
خودم را فراموش کردم که زمانی عاشق آشغالی بودم که فکر می کردم آدم است …
.
.
از خوب ها بیشتر میترسم …
یک روز ، تو خوب من بودی !
.
.
وقتی من ، آن “مشترک مورِد نظر” نیستم …
چه فرقی دارد در دسترس باشم یا نباشم … ؟؟؟
.
.
دوستت دارم را برای هردویمان فرستادی
هم من ، هم او
خیانت میکردی یا عدالتت بود ؟؟؟
.
.
صندوق صدقات نیست دل من که گاهی سکه ای محبت در آن بیاندازی و پیش خدای دلت فخر بفروشی که مستحقی را شاد کرده ای … !!!
.
.
ارزانتر از آنچه که فکرش را بکند بود اما برای من گران تمام شد …
.
.
بهت پشت کردم که اشک هامو نبینی …
نه اینکه از پشت خنجر بزنی …
.
.
بیزارم از “واو” منحوس !!!
قرار بود بالم شوی ، وبالم شدی !
.
.
بی خیال ، با تنهایی بیشتر رفیقم تا با تو
ای نارفیق هیچ خاطره ی خوشی ندارم از تو